آغوشی سرد
سرشار از نیاز که می شوم ... زانوهایم را بغل می گیرم تا سرمای قلبم را بپوشاند...؛
امن تر از دل سپردن به امیدِ گرمایِ حضورِ گام هایِ توست؛
گاهی برای هزار سال؛ حتی با غم؛ به خانه یِ خالی درونم نمی آیی!
اما؛
من؛
گاهی؛
غافل؛ به انتظارِ آمدنت چنان یخ می زنم؛ که دیگر بغل گرفتن زانوهایم هم گرمم نمی کند!!!
نظرات شما عزیزان:
.gif)
دعا میکنم غرق باران شوی
چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
دعا میکنم در زمستان عشق
بهاری ترین فصل ایمان شوی
دعا میکنم غرق باران شوی
چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
دعا میکنم در زمستان عشق
بهاری ترین فصل ایمان شوی